تلنگری برای یادی از دلاوران جانباز

ساخت وبلاگ

  ما برای خواندن این قصه عشق به خاک// رنج دوران برده ایم

پایگاه خبری پلاک: چقدر برایم دیالوگهای سکانسی از قسمت آخر سریال #پایتخت آشنا بود؛ انگار این سکانس را نه در فیلمی ، بلکه در واقعیت دیده بودم ...انگار این سکانس را یکبار من بازی کردم... آنجا که بازیگر نقش بهبود همه وسائل منزل را داغون کرده بود و بعد پشیمان شد و گوشه ای از اتاق  نشسته و خود را سرزنش می کرد و گریه می کرد... همه دیالوگها برایم آشنا بود...
چه تلنگر خوبی بود: ...

نفس نفس می زد و عصبانیت را می شد به سادگی از چهره و حرکاتش بفهمی؛ مردی قوی هیکل و چهارشانه، که اگر اراده می کرد با یک حرکت من را ضربه فنی می کرد...دستم را محکم گرفت و کشاند به  داخل اتاقش، اهل خانه و همکارم که با من آمده بود گفت: کسی داخل نیاد ... و محکم در را بست...

ابتدا ترسی همه وجودم را گرفت ، اما زمانی نگذشت که همه تصوراتم بهم خورد... اتاق با عکس #شهدا و چفیه و ماکت اسلحه کلاش و مین والمری تزئین شده بود؛ گوشه اتاق تلویزیونی 40 اینج سامسونگ که انگار کسی با مشت به صفحه آن زده و داغون شده بود؛ ...

... شروع کرد به گریه کردن... گفت: اعصابم که بهم بخوره دیگه  هیچی حالیم نیست، هیچکی جلودارم نیست.. (بدنش را نشون داد، کلی جای ضربه های چاقو بود که نتیجه اش چندین بخیه بود)

- دست خودم نیست، کار صدام توی عملیات خیبر است؛ از آن زمان قاطی شدم... همه چی را می شکونم... خودم را می زنم...این تلویزیون را پریشب توی خرابی حالم به این وضع درش آوردم... بخدا دیگه حوصله ندارم... دوست دارم هرچه زودتر خدا من را ببره تا لااقل این زن و سه تا دخترم قدری آرامش پیدا کنند... هر خواستگاری برای دخترم می آبد تا وضع من را می فهمد در می رود) زد زیر گریه...و محکم زد توی صورتش.. جلوش را گرفتم (من را در آغوش گرفت و های¬های گریه کرد و به من ناچیز گفت: تو را بخدا، تو را به شهدا کمکم کنید...)

دخترش می گفت: عمو! همسایه ها با ما ارتباط ندارند وقتی بابا حالش خراب میشه اینقدر داد و بیداد می کنه  که صدای همه همسایه ها در میاد...دیگه اصلا امیدی به زندگی ندارم... پدرم چند بار دست به خودکشی زده...

قصه این #جانباز کرجی و صدها نفر دیگر از این دلاوران زیاد است؛ اما دیشب برای من تلنگری بود تا یادمان نرود:
ما برای خواندن این قصه عشق به خاک .... رنج دوران برده ایم
ما برای اینکه ایران خانه خوبان شود.....  رنج دوران خورده ایم
خدا به آن جانباز کرجی و همه #جانبازان اعصاب و روان سلامتی عنایت فرماید

قصه جانبازان اعصاب و روان ، قصه پر دردی است که از آنان دلاورانی مظلوم ساخته است..
مخلص بروبچه های باصفای جنگ،ویژه دلاوران اعصاب و روان


#علی صالحی زاده

پایگاه خبری انصارحزب الله دزفول-پلاک...
ما را در سایت پایگاه خبری انصارحزب الله دزفول-پلاک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mpelaknewsa بازدید : 197 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 1:52