عجب کشکی سابیدید!
پایگاه خبری پلاک : سال 92 بود که گره کار را در دست کاخ سفید نشینان می دیدند و خود کاربلد باز کردن این گره می دانستند. همراهی و پیاده روی با شیطان افتخار شد و غافل از دست پولادین در دست کشی مخملین شدند:
۱- بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپاییها به دنبال آقا اجازه از آمریکا هستند. از این رو دولت آینده باید بتواند رابطه ایران و آمریکا را از حالت تخاصم به مرحله تنش که یک مرحله پایینتر است برساند.
۲- آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است.
جملات بالا مربوط می شود به جناب روحانی رئیس جمهور در روزهای آغازین دولت قبلی خود و روزهای اول بادکردن بادکنکی به نام برجام!
اما بعد بتن ریزی و عمل کردن نقد و به امید وعده های نسیه از سوی کدخدا و دوستانش، حالا دیگر همه دریافته اند که آن خورشید تابان دروغین بود و آن باغ سیب و گلابی سرابی بیش نبود و دستاورد آن برجام باد شده همان است که سال گذشته رئیس بانک مرکزی گفت: هیچ!
همه این شواهد و دریافتها به کنار، همین چند روز پیش جناب اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی آب پاکی را روی دست همه ریخت؛ بطوری که دیگر نمی شود کتمان کرد که دولت در مذاکرات چندساله خود با عنوان برجام، شکست عایدش شده و آن تعبیر برد-برد شوخی بیش نبود!
رئیس انرژی اتمی ایده بستن با کدخدا که رئیسش گفته بود را پنبه کرد وگفت: حتی اگر آمریکا برجام را نقض کند ما به برجام پایبند خواهیم بود!
آخه دکی جان! اگر قرار بود امریکا زیر برجام بزند و ما با دوستان او بازی برجام را ادامه دهیم پس آن حرفهای آقای روحانی چه می شود؟! پس آن حرف که غالب تحریم های سخت از سوی آمریکاست را چه کنیم؟! پس آن آقا اجازه ی اروپا از آمریکا که روحانی گفت که کشک می شود؟! یا شاید هم آن سخنان برای تابو شکنی از رابطه با استکبار بود!
بعد از خروج آمریکا یعنی انتظار دارید اروپاییان به امریکا پشت کنند و سبیل شما را چرب کنند؟! اگر چنین باوری از اروپاییان دارید که خیلی اعتماد به نفس دارید! البته اعتماد به نفس دارید که همه هسته ای را بر باد دادید و دانشمندان هسته ای و تیم شهید احمدی روشن را از کار بیکار کردید تا شاید با کری جون عکس بیشتری بیندازید و بیشتر جیک تو جیک آمریکاییها بروید! نمی شود یک روز طرف را کدخدا بدانید و روز دیگر او خواجه حرمسرا! واقعا یکی به این جماعت بگوید با خودشان چند چند هستند؟! اسم این کار شجاعت است یا حماقت؟!
قدیمی ها حرف نگفته ای نگذاشته اند؛ امروز باید خطاب به تیم مذاکره کننده گفت:"عجب کشکی سابیدم! همش دوغ پتی بود"
* علی صالحی زاده